پیل جادو، (فرهنگ فارسی معین)، تصویری که بشکل فیل و تصویر دیگر اجزای او باشد، (آنندراج)، تصویر پیلی که تصویرات دیگر، اجزای او باشند، (فرهنگ فارسی معین: پیل جادو)، مانند شیرجادو
پیل جادو، (فرهنگ فارسی معین)، تصویری که بشکل فیل و تصویر دیگر اجزای او باشد، (آنندراج)، تصویر پیلی که تصویرات دیگر، اجزای او باشند، (فرهنگ فارسی معین: پیل جادو)، مانند شیرجادو
جادوی بزرگ: همانا شنیدی تو این داستان که با پیل جادو به هندوستان، فردوسی (از آنندراج)، ، صاحب آنندراج آرد: در تصویر پیلی که تصویرات دیگر اجزای او باشند: پیل جادو که در دشت صفحۀ مقابل کوب اژدر است از کوه پیکری پناه چندین هزار جانور است، (ملاطغرا، پریخانه)
جادوی بزرگ: همانا شنیدی تو این داستان که با پیل جادو به هندوستان، فردوسی (از آنندراج)، ، صاحب آنندراج آرد: در تصویر پیلی که تصویرات دیگر اجزای او باشند: پیل جادو که در دشت صفحۀ مقابل کوب اژدر است از کوه پیکری پناه چندین هزار جانور است، (ملاطغرا، پریخانه)