جدول جو
جدول جو

معنی فیل جادو - جستجوی لغت در جدول جو

فیل جادو
پیل جادو، (فرهنگ فارسی معین)، تصویری که بشکل فیل و تصویر دیگر اجزای او باشد، (آنندراج)، تصویر پیلی که تصویرات دیگر، اجزای او باشند، (فرهنگ فارسی معین: پیل جادو)، مانند شیرجادو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیر جادو
تصویر پیر جادو
آنکه عمر خود را در ساحری گذرانیده، جادوگر پیر
فرهنگ فارسی عمید
جادوی بزرگ:
همانا شنیدی تو این داستان
که با پیل جادو به هندوستان،
فردوسی (از آنندراج)،
، صاحب آنندراج آرد: در تصویر پیلی که تصویرات دیگر اجزای او باشند: پیل جادو که در دشت صفحۀ مقابل کوب اژدر است از کوه پیکری پناه چندین هزار جانور است، (ملاطغرا، پریخانه)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
پیل جامه. (فرهنگ فارسی معین). پیرجامه. جامۀ فراخ و گشاد و بلند. رب دشامبر. پی جامه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
جادوی بزرگ جادوگر بزرگ، تصویر پیلی که تصویرات دیگر اجزای او باشند: پیل جادو که در دشت صفحه مقابل کوب اژدرست از کوه پیکری پناه چندین هزار جانور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر جادو
تصویر پیر جادو
در جادوئی بس ماهر
فرهنگ لغت هوشیار